مسی یا مارادونا
مرموزترین روستای ایران!
به گزارش خبرنگار مهر در کرج، سکوت حکمفرماست و کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچه ها اثری از رد پای تکه آهنهایی که در شهر "خودرو" نامیده می شود نیست. مردمانی که چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک می کشند.
نه تنها شبها پای تلویزیون نمی نشینند که به شب نشینی هم اعتقادی ندارند. عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و... برای آنان معنا و مفهومی ندارد.
مهمان نواز هستند به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیده است. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار می گذرانند.
شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمی آیند. هیچگونه خدمات دولتی را دریافت نمی کنند.
جایی که هرگونه امکانات دنیای جدید را نمی پذیرند
اینجا ایستا است؛ مرموزترین روستای ایران! جایی که هیچگونه امکانات دنیای جدید را نمی پذیرند و بدون آب لوله کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و ... زندگی می کنند.
گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان دادهاند.
میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهایی بود که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاورهایش تاکید میکرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد.
اهالی روستای ایستا واقع در شرق طالقان اوقات شرعی نماز را با شاخصههای خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رویت خویش تعیین میکنند، به رویای صادقانه معتقدند، آنان به شدت منتظر ظهور امام مهدی (عج) هستند.
فرزندان آن بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند، هیچگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمیکنند.
اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند
اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، رادیو و تلویزیون و... استفاده نمیکنند.
کودکان آن روستا به سبک سنتی و مکتب خانهای با فراگیری دروسی همانند واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید سواددار میشوند.
ساعت مچی و دیواری در محل زندگی "اهل توقف" وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانههای آنان به کار نرفته است.
آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله میگیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه میدهند.
از هر نوع مظاهر مدرنیته و تکنولوژی دوری میکنند و با این عزلت گزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هالهای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکندهاند.
اهالی بومی طالقان که به درستی نمیدانند اینان از کجا آمدهاند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش ترک دنیا گفته قلمداد میکنند که در انتظار ظهور امام مهدی (آخرین پیشوای شیعیان) هستند.
مغز شما چند سالشه؟
خوشبختی
پیوست مرتبط : یک بازی جذاب برای نابغه ها
مراقب خودکارهای چینی باشید!
بازار جهانی نوشت افزار در سالهای اخیر شاهد عرضه خودکارهای جادویی چینی است که جوهر آنها براساس نوع و قیمت بین 10 دقیقه تا 4 روز پس از آنکه کاربر از آنها برای نوشتن استفاده می کند خود به خود پاک می شود.
به گزارش مهر، نمونه های گرانتر و شکیل تر آنها 24 ساعت پس از نوشته شدن پاک می شوند. این خودکارها کاملا شبیه به خودکارهای عادی بوده و امکان تشخیص آنها با خودکارهای معمولی بسیار دشوار است. به همین منظور فروشندگان این محصولات به کسانی که قصد امضای قرارداد و یا امضای چک را دارند توصیه می کنند که مراقب استفاده از این محصول باشند.
رضایت !
این جمله ای است که در بالای وبلاگ "خاطرات لیدی،از ندامت تا رستاخیز" نوشته شده است.
آلمان طی 100 سال 10 مربی داشته است ما طی 10 سال 100 مربی
تاثیر فوتبال بر ملت ها
درست یادم نیست که مطلب زیر را کجا خواندم.اما خوب یادم هست که عمق آن به شدت من را به فکر برد.خواندن آن را به شما توصیه می کنم:
|
(فوتبال چه نقشی در آلمان پس از جنگ داشت) |
|
تيم آلمان غربی که درباره اش سرو صدای چندانی نشده بود و بار اولی بود که به اين تورنمنت آمده بود با شکست دادن مجارستان شکست ناپذير و بردن جام ، بزرگترين هيجان دوران بعد از جنگ تا آن زمان را پديد آورد. اين پيروزی نه فقط در آلمان غربی که در آلمان شرقی نيز به شور و شعفی بی سابقه انجاميد. ميليونها تن به خيابانها ريختند تا اين دستاورد "مثبت" آلمان را جشن بگيرند. روح اين شور و هيجان در شعار "ما بازهم کسی شده ايم" خلاصه می شد. اين پيروزی انگيزه روانی عظيمی به آلمان غربی بخشيد. تلويزيون ناياب می شود موفقيت تيم آلمان غربی نقش ترديد ناپذيری در رشد اقتصادی آلمان که تازه حرکت بسوی دگرگونی را آغاز کرده بود؛ بازی کرد. پيروزی تاثيری روانی در آلمان پس از جنگ داشت . اين موفقيت، بخصوص نقش موثری در رشد صنعت رسانه های آلمان بازی کرد. در اروپا اين نخستين تورنمنتی بود که بطور زنده از تلويزيون پخش می شد. در آغاز بازيها تعداد کمی از آلمانها تلويزيون داشتند اما در پايان مسابقات محصولات کارخانجات و موجودی بازار تمام شده بود. در آغاز سال ۱۹۵۴ يازده هزار خانواده آلمانی دارای تلويزيون بودند اما در پايان آن سال اين تعداد به ۸۴ هزار خانوار رسيد. سازندگان تلويزيون به سرعت روی ارتباط ميان فوتبال و تلويزيون سرمايه گذاری کردند و طی مراسمی که برای آن تبليغات زيادی شده بود؛ به هر يک از بازيکنان تيم آلمان يک دستگاه تلويزيون اهدا کردند. ديگر صاحبان صنايع نيز نسبت به امتياز تجاری نزديکی با فوتبال هشيار شدند و تبليغات عظيمی را درباره تيم فوتبال آلمان به راه انداختند. آديداس به راه می افتد در مراحل مختلف بازگشت بازيکنان به آلمان به آنها هدايای چشمگير می دادند. بعد از تلويزيون نويت به راديو، ماشين لباسشويی، يخچال و چرخ خياطی رسيد. اين آخری را به "همسران باوفا"ی بازيکنان هديه دادند.خود بازيکنان از ميان اين هدايا به موتورسيکلتی که به آنها داده شده بود علاقه بيشتری داشتند. در آن زمان هنور اتومبيل خيلی گران بود اما موتورسيکلت خيلی رواج داشت. در فاصله سالهای ۱۹۵۱ و ۱۹۵۵ شصت هزار موتورسيکلت توزيع شده بود. بهترين نمونه اين استفاده ابزاری تجاری از پيروزی در جام جهانی، در داخل خود تيم آلمان اتفاق افتاد. "آدی" داسلر، صاحب کارخانه ای که کفش توليد می کرد؛ پای ثابت رختکن تيم آلمان بود. اختراع او که عبارت از تخت کفش با گلميخ قابل تغويض بود؛ در پيروزی نهايی نقشی داشت که البته برزبان نيامده بود. در فاصله چند روز بعد از اين پيروزی، شرکت داسلر، توليدکننده کفش آديداس تبليغ درباره "کفش برنده جام جهانی" را در مجلات ورزشی آلمان آغاز کرد. اظهارنظرهای بحث انگيز درست همانطور که فرانتس بکن بائر و شرکا از اهميت يک تورنمنت موفق در سال ۲۰۰۶ آگاهی دارند، در سال ۱۹۵۴ نيز سياستمداران و مفسران ورزشی در مورد تاثير منفی اغراق در افکار عمومی نگران بودند. خواندن بند ممنوعه ابتدای سرود ملی آلمان توسط برخی تماشاگران بلافاصله پس از به صدا درآمدن سوت پايان بازی فينال؛ بعلاوه ادعای مدير انجمن فوتبال آلمان که گفته بود خدايان در کنار بازيکنان آلمانی گام زده بودند در ميان بخشی از مطبوعات خارجی عکس العمل منفی ايجاد کرد. در انگلستان روزنامه ديلی ميرور نوشت: "هيچ چيز جلودار اين آدمهای غيرقابل دوست داشتن نيست." و در فرانسه روزنامه لوموند گزارش خود درباره موفقيت آلمانها را با عنوان آلمانی "آختونگ" يا هشدار آغاز کرد. نويسنده اين روزنامه به خوانندگانش يادآوری کرد که در حاليکه بردن يک بازی به خودی خود اشکالی ندارد و کاری معصومانه است "اما بايد به يادداشت که از دل جمهوری معصومانه وايمار بود که هيتلر به وجود آمد." معجزه برن اين تبايغات منفی باعث شد که برخی مفسران آلمانی - که هميشه در بهترين شرايط هم مشغول اندوهگساری بودند - بنويسند که در واقع تيم آلمان برنده جام جهانی سال ۱۹۵۴ نشده بود! اما اين نظر اقليت بود و هنگاهی که جنجال زياده روی در شادی فروکش کرد، منفعت اين پيروزی برای آلمان غربی روشن شد. برخی از مورخان اين پيروزی در فوتبال را نقطه آغاز تولد حکومت آلمان غربی می دانند. تيم آلمان متحد این روز ها به ميدان آمده و هر قدر هم که بازيهای امسال خوب پيش برود، در داخل آلمان به جا گذاشتن تاثيری مانند آنچه امروز "معجرۀ برن" ناميده می شود بسيار دشوار خواهد بود. |
